یکشنبه، اردیبهشت ۲۳، ۱۳۸۶

افراط و تفریط پیشه ماست


در روزگاري نه چندان غريب فيلمسازي پا به عرصه هنر نهاد و از پايه گذاران حوزه هنري شد که همانا فيلمش به کتاب درسي دانش آموزان تبديل شد و در مدارس نمايش داده مي شد؛ ادامه کار او را فيلمسازي معترض, مسلمان و مؤلف نشان داد؛ بعدها اين اعتراضها خود را به صورت گذشتن از خط قرمزها نشان داد؛ در ادامه او قصد کرد که براي خود سينما فيلم بسازد و انصافاً فيلم هاي خوبي هم ساخت سپس عزم کرد که جهاني شود؛ استعداد آن را نيز داشت پس جهاني شد اما ديگر از مردم خود فرسنگ ها دور شده بود و به مردم جهان نيز نزديک نشد سپس آنقدر دور شد که نه ما و نه مردم جهان ديگر او را نديدند نمي دانم او کجا مي رود.
به خود نگاه کنيم اين قصه خود ماست افراط و تفريط از "توبه نصوح" تا "فرياد مورچه ها"از دعوت به خدا تا....نمي دانم چه ما نيز همچون او نقطه وسط نداريم يا سياهيم يا سپيد, ديجيتاليم يا صفر يا يک يا با شما يا بر شما.بياييد همه با هم سعي کنيم يکديگر را خاکستري ببينيم.
آنچه من از آنونس فيلم و خلاصه داستان ديدم فيلم متعلق به دوره تفريط شديد است؛ با زير پا گذاشتن هنجار هاي جامعه ايران, البته بعداً با ديدن کل فيلم بهتر مشخص مي شود.
اما اين عاقبت همه ماست اگر راه افراط را در هر شغل و انديشه و فعاليتي در پيش گيريم به اينجا مي رسيم نمونه متأخر و معروفش هم ده نمکي و اخراجيها که او فعلاً چماق را با دوربين عوض کرده است اسم فيلم بعديش را هم ده نمکي مي خواست بگذارد "فاحشه" که اجازه ندادند خدا عاقبت همه ما را ختم به خير کند

هیچ نظری موجود نیست: