چهارشنبه، خرداد ۰۹، ۱۳۸۶

عزاداري و مرده پرستي

مدت زيادي است به اين فكر مي كنم چرا حكومت براي مراسم عزاداري يك برنامه پر و پيمان دارد ولي براي جشن ها و اعياد هيچ برنامه اي در نظر گرفته نمي شود و نهايتاً در تصاوير زيباي لامپ مهتابي چرخان و آهنگ مزخزفي خلاصه مي شود چرا شهادت معصومين و امامان منجر به عزاداري و قطع برنامه هاي عادي مي شود و لي براي تولد امامان برنامة خاصي وجود ندارد و خلاصه در دسته گل جلوي مجري اخبار مي شود، چرا تعطيلي تولد امام رضا توسط مجلس به شهادت ايشان منتقل مي شود؟ چرا براي شهادت امام حسين قريب يك ماه عزاداري مي شود ولي تولدش در بين روزهاي عادي گم مي شود؟ چرا عزاداري ها حرفه اي است ولي تولد ها با نوحه دست مي زنند، آيا اين هم از روحيه مرده پرستي ايرانيان نشأت گرفته است؟

چهارشنبه، خرداد ۰۲، ۱۳۸۶

نقاشی دیواری

این طرح زیبا که مشاهده می فرمایید توسط دانشجویان رشته نقاشی کشیده نشده است؛ فکر می کنید این طرح در کجا بوده و عکس گرفته شده است این نقاشی دیواری در دستشویی یکی از پارکهای تهران گرفته شده است در پس زمینه عکس طرح موزاییک دیوار کاملاً مشخص است

سه‌شنبه، خرداد ۰۱، ۱۳۸۶

همیشه مردم مقصرند


















حوادث اتفاق افتاده در میدان هفت تیر نتیجه نهایی و قابل پیش بینی مواجهه پلیسی با مسائل فرهنگی است؛ روش اشتباهی که علی رغم مخالفت اکثریت جامعه در اشکال مختلف ادامه می یابد؛ اما مشکل از آنجا ناشی می شود که حکومت همیشه آسانترین و مسئولیت گریزترین روش را برای برخورد با مشکلات انتخاب می کند و آن "فشار بر مردم" است؛ اگر مشکل ترافیک به دلیل عدم مدیریت حمل و نقل شهری بوجود می آید آنگاه مشکلات آن با روشهایی چون طرح ترافیک و سپس گسترش آن به شکل طرح زوج و فرد باید یر سر مردم آوار شود و اگرنه در کشور ما سرانه اتومبیل خیلی زیاد نیست اما در شهرهایی مانند لندن و نیویورک اکثریت حمل و نقل توسط مترو صورت می گیرد؛ یا در مثال دیگری چون صنعت اتومبیل سازی فشل و مونتاژی ما اتومبیلهایی با مصرف بنزین بالا تولید می کند پس باید هزینه ازدیاد روز افزون مصرف بنزین را مردم با سهمیه بندی بپردازند؛ نمونه متأخر آن نیز مسأله حجاب است؛ آنچه که از ابتدای دوره رضا خان محل بحث و نظز بوده و هست و آن اینکه عده ای به هر دلیل مذهبی و غیر مذهبی بخواهند پوشش مورد نظر خود را بر خلاف عرف جامعه به آن تحمیل کنند و هیچ گاه نتوانستند نظر خود را در نوع پوشش که از جمله شخصی ترین انتخابهای هر فرد می باشد به جامعه تحمیل کنند نه رضاخان توانست بی حجابی را در دراز مدت برزنان محجبه تحمیل کند نه جمهوری اسلامی می تواند حجاب را بر کسی با کتک تحمیل کند انسانها نوع پوشش خود را بر اساس جهان بینی خود انتخاب می کنند کتک و تهدید کسی را نمی تواند صاحب فکر جدید کند؛ آیا این زن بی/ بدحجاب پس از خونین و مالین شدن به حجاب علاقمند می شود؟مسأله خود حجاب نیست مسلماً حجاب یکی از واجبات دین اسلام است ولی آیا اجبار حجاب آنهم در شکلی موردپسند عده ای خاص نیز واجب است؟




چهارشنبه، اردیبهشت ۲۶، ۱۳۸۶

نماز قضا و باعثینش

خدايا تو بزرگي و ما بندگان کوچکت؛ کنون و هميشه به جز درگاه تو کجا را بجوييم که شکايت بريم؛ از تو خواستارم کساني را که ساعت مملکت را عوض , بدل به ساعتي عوضي کردند و اوقات را عقب و جلو گرداندند به راه راست هدايت فرمايي و اگر از دسته گمراهاني هستند که راه خود را باز نمي يابند؛ معصيت قضا شدن نماز صبح ما را در زمره معاصي ايشان بيفزايي؛ چون بسيار بعيد مي نمايد که با عملکرد ايشان ثوابي باقي مانده باشد که از آن کم شود। خدايا به من کمک کن تا ساعت يک ربع مانده به پنج براي نماز صبح آخر وقت بيدار شوم؛ خدايا ناسزا گويي من در اول صبح را بر واضعين اين ساعت جديد و باعثين قضا گشتن نماز من و بسياري از هم وطنانم را برمن و بسياري دگر ببخشا
آمين يا رب عالمين

دوشنبه، اردیبهشت ۲۴، ۱۳۸۶

مکالمه دوستانه

حداد:بلا گرفته با فرهنگ و هنر و نشر این مملکت چی داری می کنی؟
صفار:والله خودم هم نمی دانم یه لقمه ای بزرگتر از دهانم برداشتم هر کاری محمود کرد منم همان کارو می کنم

یکشنبه، اردیبهشت ۲۳، ۱۳۸۶

افراط و تفریط پیشه ماست


در روزگاري نه چندان غريب فيلمسازي پا به عرصه هنر نهاد و از پايه گذاران حوزه هنري شد که همانا فيلمش به کتاب درسي دانش آموزان تبديل شد و در مدارس نمايش داده مي شد؛ ادامه کار او را فيلمسازي معترض, مسلمان و مؤلف نشان داد؛ بعدها اين اعتراضها خود را به صورت گذشتن از خط قرمزها نشان داد؛ در ادامه او قصد کرد که براي خود سينما فيلم بسازد و انصافاً فيلم هاي خوبي هم ساخت سپس عزم کرد که جهاني شود؛ استعداد آن را نيز داشت پس جهاني شد اما ديگر از مردم خود فرسنگ ها دور شده بود و به مردم جهان نيز نزديک نشد سپس آنقدر دور شد که نه ما و نه مردم جهان ديگر او را نديدند نمي دانم او کجا مي رود.
به خود نگاه کنيم اين قصه خود ماست افراط و تفريط از "توبه نصوح" تا "فرياد مورچه ها"از دعوت به خدا تا....نمي دانم چه ما نيز همچون او نقطه وسط نداريم يا سياهيم يا سپيد, ديجيتاليم يا صفر يا يک يا با شما يا بر شما.بياييد همه با هم سعي کنيم يکديگر را خاکستري ببينيم.
آنچه من از آنونس فيلم و خلاصه داستان ديدم فيلم متعلق به دوره تفريط شديد است؛ با زير پا گذاشتن هنجار هاي جامعه ايران, البته بعداً با ديدن کل فيلم بهتر مشخص مي شود.
اما اين عاقبت همه ماست اگر راه افراط را در هر شغل و انديشه و فعاليتي در پيش گيريم به اينجا مي رسيم نمونه متأخر و معروفش هم ده نمکي و اخراجيها که او فعلاً چماق را با دوربين عوض کرده است اسم فيلم بعديش را هم ده نمکي مي خواست بگذارد "فاحشه" که اجازه ندادند خدا عاقبت همه ما را ختم به خير کند

یکشنبه، اردیبهشت ۱۶، ۱۳۸۶

نمایشگاه کتاب


اگر در فرهنگ لغات به دنبال لغت مصلي بگرديد احتمالاً به "محل برگزاري نماز" مي رسيد اين ابتدايي ترين تفاوت مصلي با نمايشگاه براي برگزاري بزرگترين رويداد فرهنگي اين مملکت است جايي که در اصل شبستان مصلي است به ناشران عمومي اختصاص داده شده است که به صورت کاملاً تخيلي به چهار سالن با اسامي رودکي، مولوي، دکتر حسابي و دکتر کاظمي(اين آخري کي هست؟) تقسيم شده است چون در داخل شبستان اين سالنها قابل تفکيک از هم نيست.
ناشران عمومي به صورت الفبايي طبقه بندي شده اند ولي شما نمي دانيد که کدام قسمت از اسم آنها مبنا قرار گرفته است مثلاً اگر اسم آن "مرکز مطالعات سياسي" باشد شما نمي دانيد بايد در ميم بگرديد يا در سين. با توجه به محدوديت مکان تمام غرفه ها در هم پيچيده و بنابراين با وجود کمي جمعيت بازديد با مشکل مواجه مي شود در ساعات پاياني روز و آخر هفته که بازديد کننده افزايش مي يابد اين مشکل دوچندان مي شود. نمازخانه نيز عبارت از يک چادر در وسط حياط است چون وقتي جاي نماز نمايشگاه باشد جاي نماز موجود نمي باشد. سالن شبستان نيز به علت تراکم به شدت گرم است. اين تازه بعضي از معايبي بود که در سالن ناشران عمومي که من بازديد کردم به چشم مي آمد.
خلاصه نمايشگاه امسال يک سيرک تمام عيار است اما از حق نگذريم يک حسن دارد و آن اين است که با مترو مي توان داخل نمايشگاه رفت. در انتها همين که وزارت ارشاد اعلام نکرده نمايشگاه کتاب چيز زائدي است و بايد تعطيل شود، بايد سجده شکر به درگاه خدا آورد و نيز بايد از تمامي بلايايي که نه تنها در حوزه اقتصاد، سياست خارجي و...بلکه دامن فرهنگ را مي گيرد و نمي دانم تا کي ادامه مي يابد به درگاه ايزد منان پناه برد
.