چهارشنبه، فروردین ۱۶، ۱۳۸۵

قم

سه شنبه با استفاده از طرح زوج و فرد خودروها و اينكه ماشين ما خوشبختانه شماره اي فرد دارد از طرح خارج شده و خيابانها را به قصد قم طي كرديم و به طرف اين شهر مقدس حركت كرديم درست نميدونم ولي مث اينكه چار پنج سالي ميشد كه من قم نرفته بودم در ابتداي اتوبان اولين چيزي كه جلب نظر ميكرد بردهاي تبليغاتي بزرگي بود كه ساعت هاي سوئيسي رو تبليغ ميكرد و دومين مطلب هم منظره مرقد امام بود بود كه به نظر مي اومد از اون چيزي كه فكر ميكردم و آنچه كه آخرين بار ديدم بيشتر گسترش پيدا كرده خلاصه رسيديم قم ابتدا ناهاري خورديم سپس سوهان حسابي خريديم و آنگاه تو رودخانه اي كه از قديم پاركينگ بود و حالا اسفالت شده ماشين رو پارك كرديم عجب قرآن فروشاي سريشي تو پاركينگ بودند قرآن رو ميذاشت تو ماشين و فرار ميكرد با يكي شون هم نزديك بود دعوام شه نميدونم درست چرا؟!!! ولي خلاصه رفتيم تو حرم عجب صحنهايي به حرم اضافه شده و چقدر تأسيسات ساختماني زياد شده صحني كه نام امام خميني داشت بسيار زيبا بود يه لحظه كه رفتم تو صحن ياد فيلم مستندي كه در مورد روند ساختن و گسترش مسجد پيامبر در مدينه بود افتادم واقعاً فيلم جالب و استثنايي بود خلاصه پس از زيارت هم رفتيم جمكران و اومديم تهران.
تا بعد يا علي

هیچ نظری موجود نیست: