پنجشنبه، فروردین ۱۰، ۱۳۸۵

دبير ادبيات

ديشب صداي تيشه از بيستون نيامد شايد به خواب شيرين فرهاد رفته باشد دبير عجيب و غريب ادبيات دبيرستان درباره اين بيت ميگفت سه تا ايهام داره يكي اينكه به خواب شيرين و خوش آيند رفته باشد،ديگر اينكه به خواب شخص شيرين رفته باشد ديگر اينكه رفته باشد باهاش بخوابد!!!!والله ما هر چي فكر كرديم اين معناي سوم به نظرمون نيومد فقط به ذهن يك انسان مشوش الفكر مياد كه اين معناي سوم را در نظر بگيره اين دبير ادبيات محترم اولين كسي بود كه معاني عجيب و غريب را براي اشعار در نظر ميگرفت و كسي بود كه براي اولين و آخرين بار من رو از كلاسي بيرون انداخت چطور؟يكي از عادات اين دبير اين بود كه هر وقت بچه ها يه حرفي ميزدند و خوشش نميومد ميگفت"سيفونو بكش" يه بار كه به يكي اينو گفت اونم گفت:"آخه اگه سيفونو بكشم تو گم ميشي"كلاس از خنده منفجر شد ودبير محترم به اون با خنده گفت :" برو بيرون " مام به خيال اينكه شوخي ميكنه گفتيم:"ميخواد من بجاش برم بيرون "اونم گفت"برو بيرون" مام همين جور شوكه شديم يكم اين پا اون پا كرديم با حالت بغض و افسرده رفتيم بيرون اون موقع ها كه دبيرستان بودم فكر ميكردم اگه دبير آدمو بندازه بيرون دنيا به آخر ميرسه ولي بعداً تو پيش دانشگاهي يكي تو مدرسه رو صندلي دبير آدامس چسبوند فقط نتيجه اين شد كه تو اون درس افتاد تو دانشگاهم بعضي از دانشجوها كم مونده استاد رو يه دست كتك هم بزنن ولي من هنوز از بيرون شدن از كلاس ميترسم.
تا بعد يا علي

هیچ نظری موجود نیست: