پنجشنبه، تیر ۰۸، ۱۳۸۵

بنزين

نميدونم چه مرضي دارم ولي اصلاً حوصله بروز كردن وبلاگ رو ندارم شايد .....باشه نميدولي بالاخره آخرين امتحان رو هم دادم و ليسانس شدم نميدونم خوبه يا بده؟چون درس خواندن تو دانشگاه براي ما فقط بيشتر دور هم بودن بود تا درس خواندن براي امتحان آخري كه داشتم مسأله حل ميكردم از برگه هاي پرينت واحد هاي درسي در ترم هاي مختلف كه ننداخته بودم بيرون استفاده ميكردم هر كدام از ورقه ها و ليست واحد هايي كه در پشت آن درج شده بود من رو به اون ترم ميبرد و خاطراتي كه انگار همين ديروز بود كه اتفاق افتاده بود،اصلاً انگار با تموم شدن ليسانس بنزين ما هم تموم شد،البته بايد سعي كنم دوباره بنزين بزنم چون هم به انرژي نياز دارم و هم اينكه بنزين از اول مهر سهميه بندي ميشه اونوقت ديگه بدست آوردن بنزين سخته!!!!اين هم يه نوعشه.ابتدا براي اشتغال زايي ميريم ماشينهاي از رده خارج با دو سه برابر مصرف بنزين نسبت به ماشينهاي هم رده رو وارد،سپس مونتاژ ميكنيم آنگاه براي مصرف،بنزين وارد مي كنيم بعد ميبينيم كه بنزين خيلي وارد ميشه و چندين ميليارد دلار بايد به آن اختصاص بديم،آنگاه قيمت بنزين رو كه در جهان بالا رفته ما ثابت نگه ميداريم تا مردم همين جور بنزين ارزان مصرف كنن و ما رو دعا كرده به ما رأي بدن،بعد سال بعد بنزين رو سهميه بندي مي كنيم تا به مردم زياد هم خوش نگذره و ياد دوران جنگ بيفتن،بعد بازار سياه درست ميشه،بلبشو ميشه مثل بقيه كارايي كه بلد نيستسم و فقط ادعاشو داريم ايوالله عجب جريان سيال ذهني دارم از كجا بكجا اومدم.
تا بعد يا علي

هیچ نظری موجود نیست: